برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست

تقدیم به کسی که کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زیستن میدهد

برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست

تقدیم به کسی که کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زیستن میدهد

۶۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۸
اسفند


  • خدایا....!
۰۸
اسفند
تنهایی این نیست که هیچکس اطرافت نباشه
این نیست که با کسی دوست نباشی
این نیست که آدمی گوشه گیر و منزوی باشی
این نیست که کسی باهات حرف نزنه
این نیست که هیچ وقت نتونی خوشحال باشی
این نیست که کسی دوستت نداشته باشه
تنهایی، یه حس درونیه
تنهایی یعنی هیچکس نمی فهمه چقدر حالت بده !

  • خدایا....!
۰۸
اسفند


یکبار که تنها بمانی

یکبار که بشکند دلت...

غرورت...

اعتمادت...

همین یکبار ها کافیست تا یک عمر

از پشت نگاهی ترک خورده به آدم ها بنگری

همین یکبار کافیست

تا دیگر هیچ نگاهی دلت را نلرزاند

آنقدر تیز و برنده می شوی که باید

تابلوی ورود ممنوع به خودت نصب کنی و 

مالک صفت زیبای " بی احساس " شوی و

آنها بدون خبر از دل و دردهایت بگویند ( خودش را می گیرد) ...!!

  • خدایا....!
۰۸
اسفند

الهی

دردهایی هست که نمی توان گفت

و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم آن نیست

الهی

اشک هایی هست که با هیچ دوستی نمی توان ریخت

و زخم هایی هست که هیچ مرحمی آنرا التیام نمی بخشد

و تنهایی هایی هست که هیچ جمعی آنرا پر نمی کند

الهی

پرسش هایی هست که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست

دردهایی هست که جز تو کسی آنرا نمی گشاید

قصد هایی هست که جز به توفیق تو میسر نمی شود

الهی 

تلاش هایی هست که جز به مدد تو ثمر نمی بخشد

تغییراتی هست که جز به تقدیر تو ممکن نیست

و دعاهایی هست که جز به آمین تو اجابت نمی شود

الهی

قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی

و به آزمون هایی دچارم که اگر 

دستم نگیری و مرا به آنها محک بزنی، شرمنده خواهم شد.

الهی

با این همه باکی نیست

زیرا من همچو تویی دارم

تویی که همانندی نداری

رحمتت را هیچ مرزی نیست

صحیفه سجادیه


  • خدایا....!
۰۷
اسفند


به یک دلخوشی کوچک...

به یک احوالپرسی ساده....

به یک دلداری کوتاه...

به یک " تکان سر" ... یعنی ... تو را می فهمم...

به یک گوش دادن خالی ....بدون داوری!

به یک همراهی کردن کوچک ...

به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام...

به یک پرسش: " روزگارت چگونه است؟ "

به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه!

به یک وقت گذاشتن برای تو...

به شنیدن یک " من کنارت هستم"

به یک هدیه بی مناسبت...

به یک " دوستت دارم " بی دلیل...

به یک غافلگیری: به یک خوشحال کردن کوچک ...

به یک نگاه ...

به یک شاخه گل...

دل آدم گاهی چه شاد است ...

به یک فهمیده شدن درست!

به لبخند!

به یک سلام! 

به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!

و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده

 را از هم هم دریغ می کنیم و تمام محبت و دوست داشتنمان 

را گذاشته ایم کنار تا به یکباره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم...!!!




  • خدایا....!
۰۷
اسفند


همیشه باید کسی باشد...

تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد

باید کسی باشد...

که وقتی صدایت لرزید، بفهمد 

که اگر سکوت کردی، بفهمد

کسی باشد...

که اگر بهانه گیر شدی، بفهمد

کسی باشد...

که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن

بفهمد به توجهش نیاز داری

بفهمد

که درد داری، که زندگی درد دارد

بفهمد که دلگیری، 

بفهمد که دلت برای چیزهای کوچک تنگ شده است

باید کسی باشد...

که هر وقت بار تنهاییت سنگین شد

هر وقت کمر کلماتت شکست

هر وقت واژه هایت لال شدند

بنشیند مقابل چشم هایت

و تو زل بزنی به خودت

که جاری شده ای میان چشم هایش

باید کسی باشد...

که هر وقت بار دلتنگی ات سنگین شد

هر وقت طاقت سکوتت تمام شد

هر وقت کم آوردی

بنشیند کنارت

و تو سرت رو بگذاری روی شانه اش

و تمام خودت را به او تکیه دهی

باید کسی باشد...

که هر وقت بار خستگی هایت سنگین شد

هر وقت سهمت از بغض بیشتر از توانت شد

آغوش باز کند و پناهت شود

و تو یک جا، تمام تنهایی ات را 

تمام دلتنگی ات را 

تمام سکوتت را 

تمام خستگی هایت را 

و تمام بغضت را 

میان هرم نفس هایش نفس بکشی

همیشه باید کسی باشد که معنی سه نقطه های انتهای جملاتت را بفهمد



  • خدایا....!
۰۷
اسفند


دلم یک در می خواهد که بازش کنم

و پشتش تو باشی !

با دسته ای از رزهای سرخ که هنوز غنچه اند ..

و در آغوشت بودنشان حسادتم را شعله ور می کند

و تو آنقدر بمانی تا باز شوند

دلم دو فنجان چای می خواهدکه زیر ریز نگاه تو بریزمشان

که بهانه ی با هم نشستنمان شوند

و ما سردترین چای جهان را بنوشیم

دلم چمدانی می خواهد که بازش کنی

و پر از یادبودهای من باشد

دلم یک دفتر ، شعر می خواهد

به خط تو برای من

که بگویی سرودمت

به هر زمان

به هر زبان

به هر بیان

و من در بیت بیتش گم شوم

دلم یک سینه حرف می خواهدکه بگویی

سنگینی می کندو یک عمر زمان بخواهی

تا سبکش کنی

دلم یک زمستان سخت می خواهد

یک برف

یک کولاک

به وسعت تاریخ

که ببارد و ببارد و تمام راهها بسته شوند

و تو چاره ای جز ماندن نداشته باشی

ماندنی تا بهار و چه بهاری بشود آن زمستان !

چه بهاری !

دلم یک دشت می خواهد

پر از چمن و گلهای وحشی

و نسیمی که می نوازدشان

که بدوم

که بدوی تا دستم را بگیری

آنگاه خیره در چشمانم بگویی

دیگر از دستت نخواهم داد

دلم یک تو می خواهد

مشتاق ماندن ….

و یک من

که بگویی مال توست ..

  • خدایا....!
۰۶
اسفند

گاهی خوب گوش کن ..

با گوش جانت ...

از ته وجودت ...

چوب تنبیه خدا نامرئیست! 

نه کسی میفهمد،

 نه صدایی دارد !

یک شبی یک جایی...

خاطرت می آید...........

وقتی از شدت بغض نفست میگیرد...

خاطرت می آید..........

وقتی از استیصال ؛ همه امید دلت میمیرد...

خاطرت می آید...........

که شبی یک جایی...

باعث و بانی یک بغض شدی، 

دل شکستی راحت ..

روح از قالب جانی ز دلی وا دادی 

و دلی سوزاندی...

آن زمان فکر نمیکردی بغض، پاپی ات خواهد شد ؟؟

و شبی یک جایی...

می نشیند سر راه نفست..

و همان بغض غریب است خدا ...

که به یک ترفندی ؛

و تو هم بالاجبار! 

هر دقیقه صد بار...

محض آزادی راه نفست

بغض را میشکنی...

آری این چوب خداست...

 خدا میبیند ...

و بوقتی حتمن .... و به جایی یک روز ....

راه نفست میگیرد 

بی صدا میشکند ....

دل محکم ز غرور ...

تو کجایی آدم ؟؟

آنزمان بگریزی ؛ ز حسابی که خدا آگاه است ....

خاطرت میآید...

خاطرت میآید .....

  • خدایا....!
۰۶
اسفند

خدایا...


به تو می سپارمش...


اما یک خواهشی ازت دارم...!

یه روزی ...

یه جایی ...

بغل یک غریبه ...

"مست مست" بدجوری یاد من بندازش ...

  • خدایا....!
۰۶
اسفند

الو سلام منزل خداست؟ 


این منم همان مزاحمی که آشناست


هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است 


ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست


شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است


به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟


الو الو الو.... دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد 


خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟


چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر صدای من چطور؟


خوب و صاف و واضح و رساست؟ 


اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم


شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست


دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم


پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست


مگر خودت نگفته ایی صدا بزن مرا...الو...


منم دوباره بنده ات همان کسی که بی وفاست
 


الو الو الو..... ، 


مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم


دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست


دوباره ...... تا خدا خداست

  • خدایا....!